سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 207467

  بازدید امروز : 4

  بازدید دیروز : 26

ترنم بهاری

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

 

درباره بارون

ترنم بهاری
فاطمه حاجی زاده
ای پیر هوای خوانگاهم هوس است / طاعت نکند سود گناهم هوس است.یاران همه سوی کعبه کردند رحیل /فریاد زمن گناهگاهم هوس است.

 

لینک به لوگوی من

ترنم بهاری

 

یادگاریا

سر آغاز کلام
شب و من و تو
چشم ها را باید شست
فریاد اما بی صدا
گناهم یه جور مریضیه
بیا با خدا رو راست باشیم
یه تلنگر
دست خالی و سفر!
و یک روز وعده خدا خواهد آمد
موجی تو ترنم بهاری
اینه اخلاق محمدی (ص) رفاقتا اینطوریه ؟ ! ؟
*# صد تبریک و هزار شادباش#*
اینه رسمش !؟!؟
چشماتونو رو خدا نبندین
ولی کفش هست !
آسمان ابریست . . .
لایه ی اذن و تقوی
چشمتون روز بد نبینه

لینک همسایه ها

شب و تنهایی عشق
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
نشانه
بچه شهید(به یاد شهدا)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
صفحات خط خطی
خط بارون
دوزخیان زمین
گلهای د نیا
بدون شرح
افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت+عکس بازیگران خانم خارج
نگاهم برای تو
منتظر
صمیمانه
پرسمان قران
توهمات قرن 21
دیــار عـاشقـان
گنجینه قصار
آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس
پرواز
زیر آسمان خدا
در گوشی با خدا
انتظار
.:تـــــیم آی تــــــــــی:.
به سوی حقیقت
موجیم که اسودگی ما عدم ماست
یوسف
ساغر مینایی
طرح روزه داری از ولادت تا ولادت در وبلاگ بسیجی 57
وبلاگ شخصی محمد صدارت
سایه ی معشوق
سفر به مدار عشق
به خود اییم و بخواهیم،که انسان باشیم...
کوثر
ندای آسمانی
عطر گل یاس
مسائل جنسی
من دل
پایگاه حوزه
صهبای شهود
سایت شهید آوینی
کشکول
گروه علمی فرهنگی ایات بینات
بچه های مسجد رسول اکرم(ص)

لوگوی همسایه ها

































 

خوندنیای جالب اما دقیق

 

 

آوای آشنا

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

تفکر . تلنگر . دل نوشته . کلام دوست .

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

اشتراک

 

 

قناعت مالى است که پایان نیابد . [نهج البلاغه]

اینه اخلاق محمدی (ص)؟ رفاقتا اینطوریه! نه بابا...

نویسنده:فاطمه حاجی زاده::: جمعه 87/2/27::: ساعت 2:27 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پس پری روزا داشتیم از گذر خدا رد میشدیم که به پیشنهاد دوستم رفتیم زیارت امام زاده حسن علیه السلام

خیلی وقت نداشتم ؛ جاتون خالی 2 رکعت نمازو یه زیارتنامه ی مختصر خوندمو  زود زیارتمو کردم وبعد از خداحافظی از دوستم  آروم آروم رو به ضریح از حرم خارج شدم

دم در که رسیدم سلام دوباره ای دادمو برگشتم ، داشتم کفشامو میذاشتم زمین تا بپوشمو بیام خونه که یه صدایی آروم گفت

_ خانوم دارید میرید داخل

گفتم : نه 

_نا امیدانه گفت پس هیچی و نگاهشو برگردوند

 پرسیدم چه طور ؟

_با خجالت  ، آهسته گفت : میخواستم این پولو بندازین تو ضریح

بدون معتلی پولو گرفتمو رفتم داخلو جلوی چشم خودش انداختم توی ضریح

وقتی دید ، با نگاه مهربونو لبخند رضایتش ازم تشکر کرد

با نگاهش داشت با آقا حرف میزد ؛ سلامی داد و رفت

حتی نتونست بیاد داخل و خودش نذرشو ادا کنه

 

بعد که دور و برمو دیدم ؛ چند تا دختر دیگه ام همینطوری از بیرون در به حرم ذل زده بودنو با حسرت و انتظار نگاه میکردن تا یکی بیاد و چادرشو بگیرنو برن تو ؛ چند دقیقه یه بار یه نگاهیم به ساعتی که بالای سرشون زیر طاقی ورودی امام زاده بود میکردن انگار دیرشونم شده بود ؛ کیف و کتاب به دست ، معلوم بود یا دانشجون یا دارن بَره دانشگاه میخونن

  خادم میگفت چادر نیست منم چادرمو دادم برن زیارت ، صبر کنین بیان شمام نوبتی برین تو  ، خودشم با مانتو نشسته بود جلوی در (از دلسوزیش بود والا خودشم تقصیر نداشت) خودمون مقصریم (هممون که..)

 

 در ورودی حرم امام زاده حسن علیه السلام و مهمونای منتظر دم در

 

نمیدونم آخه واقعا مهمون داری اینطوریه یا!!!

اگه خود امامزاده ام پذیرای مهموناش بود ( ما میدیدیمشون ) همینطوری بود و رسمو سنتشون همین بوده ؛ قطعا نه

چون چادر ندارن باید پشت در بمونن ؛ مگه فقط چادر شرط حجاب و احترام زیارته

کی گفته ؛ اونا که ادب و ارادتشون از من بهتر بود 

 

بعدش هر چی دنبال حدیث و روایتی رفتم و سؤال کردم که بگه باید موقع زیارت چادر سر کرد چیزی پیدا نکردم 

خوشبختانه یا متاسفانه معیار چیز دیگه ایه اما عملکرد ما...

حرف سر چادر نبود

بحث حجاب و پوشش ظاهریه حالا خواه با چادر یا نه با مانتو ؛ ملاک پوشش ظواهر و زینتهاس

که پوشوندن بدن  از دید نامحرم و لباس مناسب از نظر رنگ و پوشش حجم بدن کفایت میکنه حالا بماند بعضی مانتوها حکمآ نپوشیدنشون بهتر از پوشیدنشونه ما خوباشو میگیم (صد البته که چادری خوب بهتر از مانتوییای نافرمه و مانتویی خوب بهتر از چادری بد حجاب)

 

آخه درسته به خاطر این سخت گیریای نا بجای امال من چند نفر از دم در برگردن

حالا اون طفلکیا که حرفی نداشتن چون خودشونم فکر میکردن باید با چادر وارد بشن و الا زیارتشون قبول نیس ، ولی اگه دفعه ی بعد که خواستن بیان همین فکر که ممکنه دوباره پشت دربمونن مانع از اومدنشون شد تکلیف چیه ! این کوتاهی گردن کیه !

 

نمیدونم یه جاهایی که نباید سخت بگیریم ( آخه داخل حرم که خانوما و آقایون جدان ) اینطوریه و برگردوندن اون دلای مشتاق مجازه !

ولی یکی نیس بگه بابا معیار خدا جای دیگس ،  تو چه قدر به خودت مطمئنی؛ وقتی حد شرع رعایت شده و خدا گفته حد حجاب چیه حالا تو چرا به میل دلت رفتار میکنی ( اخه بعضیا از طرف خودشون میگن به دلمون نمیچسبه و خدا قبول نمیکنه)

خودمون به خودمون سخت میگیریم و الا کجا رفاقت اینطوریه اونم رفاقتای آسمونی

 

اونام که قصد بی احترامی نداشتن که ! خیلیم معقول و متین بودن ( نگی اون یکی موهاش بیرونه ، حکمآ حواسش نبوده و الا کی طوری میره دم خونه ی دوستش که ناراحتش کنه ! نه بابا بعیده )

نمیدونم  این چند دقیقه توی حرم چادر سر کردنو دوباره بیرون اومدنی در اوردن واقعا لازمه و مؤثره یا نتیجه عکس داره ؟؟؟؟؟؟؟

 

آخه آدم که دوست و رفیقشو بشناسه که دیگه لازم نیس بهش بگی میای در خونش چه ی کار بکن چی کار نکن ؛ خودش هر کاری محبوبشو خوشحال بکنه انجام میده و چونو چرام نمیاره

هرکیم قد رفاقت خودش مسئوله و اندازه ی محبتش بهره میبره

 

نمیدونم....

 گفتم بیامو بگمو بدونیم تا دیگه تو رفاقت کم نذاریم ؛ شما مارو ببخشین

 

به امید اون روزی که همه ما متخلق به خلق و خوی محمدی صلوات الله بشیم ، که اون موقس که مصداق کونو لَنا زِیْنا ولا تکونو لنا شِینا  خواهیم شد

امیدوارم باشیمو یه روز طعم اسلام نابو با تمام وجودمون بچشیم

 

 

یا علی مددی



وب نوشته های من

کلام دوست (الله الصَّمَد)
دوباره سلام و دوباره آغاز کلام
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com